پ ۷

باکوگو شوکه شده چشمش رو بین بچه ها می‌چرخوند
که با زجه میدوریا به خودش اومد
و زود زانو زد
_منو نگاه کن
توی نفله
الان وقت گریه کردن نیست
بین بچه ها
آیزاوا سنسه و شوتو رو نمی‌بینم
(لعنتی چی‌کار کنم گریش بند بیاد)
دکو هنوز هق هق می‌کرد
_اگه زود تر میومدم‌ چی
اگه من بودم این اتفاق نمی‌یوفتاد‌
همش تقصیر من...
حرفش با فرو رفتنش تو بغل باکوگو نصفه موند‌
شوکه شده آروم سرش رو بالا آورد
_کا..چ..ا..ن؟
باکوگو به خودش اومد
و قرمز شده سرش رو پایین آورد
(فاصله صورت ها:۱ میلی‌متر😀)
که یهو خودش رو عقب انداخت و با صورت قرمز و قیافه کج و کوله داد زد
_فقط یه کلمه‌ی دیگه بگی
همینجا منفجرت می‌کنم
میدوریا‌ قرمز شده من و من کرد
که با صدای یکی از بچه ها
بلند شد و به سمت کیریشیما دوید



ها ها ها
بالاخره بهتون پارت دادم😎🙌
چطور بود؟🥲💖
دیدگاه ها (۰)

یاح یاح نقاشیی🥲💖حدس بزنین کیه😎💖

نقاشیمو تموم کردم🥲💖فردا عکسش رو می‌زارم😉

چند دقیقه بعدتو مسیری که جی پی اس نشون می‌دادمیدوریا در حالی...

چقدر زود گذشت...چقدر زود تموم شد...هعی..

کیریشیما با غش و ضعفدوربین گوشیش رو سمت باکوگو که رسما گوجه ...

خببب قرعه کشی کردن و گروه اول= تودوروکی باکوگو میدوریا(قابل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط